کد مطلب:117164 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:347
فلذلك فادع و استقم كما امرت و لا تتبع اهوائهم و قل امنت بما انزل الله من كتاب و امرت لاعدل بینكم الله ربنا و ربكم لنا اعمالنا و لكم اعمالكم لاحجه بیننا و بینكم الله یجمع بیننا و الیه المصیر.[1]. «بدین سبب ای رسول تو- همه را به دین اسلام و كلمه توحید- دعوت كن و چنانكه ماموری پایداری كن و پیرو هوی نفس مردم مباش و به امت بگو من به كتابی [صفحه 86] كه خدا فرستاد (قرآن) ایمان آورده ام و مامورم كه میان شما به عدالت حكم كنم، خدای یگانه پروردگار همه ی ما و شماست و پاداش عمل ما بر ما و عمل شما بر شماست، دیگر هیچ حجت و گفتگوئی بین ما و شما باقی نیست. خدا میان ما جمع می كند و همه به سوی او بازمی گردیم.» ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لاهم یحزنون.[2]. «به درستی آنها كه گفتند پروردگار ما خداست- و بر این سخن- پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترسی و بیم و حزن و اندوهی- در دنیا و آخرت- نیست.) فاستقم كما امرت و من تاب معك و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر.[3]. «پس ای رسول ما چنانكه ماموری استقامت و پایداری كن و كسی كه به همراهی تو به خدا رجوع كرد (نیز پایدار باشد) و از حدود الهی هیچ تجاوز نكنید، چرا كه خدا به هر چه شما انجام می دهید بصیر و داناست.» و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا علی ما كذبوا و اذوا حتی اتیهم نصرنا و لا مبدل لكلمات الله و لقد جاءك من نبای المرسلین.[4]. «به تحقیق كه پیامبران را پیش از تو تكذیب كردند و آنها در برابر تكذیب و اذیت آنها صبر كردند، تا آنگاه كه یاری ما به آنها رسید، هیچ كس نمی تواند كلمات خدا را تغییر دهد و هر آینه خبر پیامبران پیشین به تو رسید.» از نظر اسلام امام قرآن ناطق است و همه ی حقایق و اسرار عالم غیب و شهود كه در قرآن بیان شده در سینه و قلب امام موجود است. از این روی منطق امام، منطق قرآن است و گفتار او برخاسته از وحی الهی و مطابق با كتاب مبین خداست. و كردار [صفحه 87] امام نیز نمونه ی عینی و عملی احكام و سنن الهی است. با توجه به این حقیقت امام علی (ع) پیروان و یاران خود را به استقامت در راه خدا و به پایداری و پایمردی در راه انجام اعمال صالح فرمان می دهد. علامه حاج میرزا حبیب الله خوئی ذیل این بخش از گفتار امام (ع) می نویسد: (و الاستقامه، الاستقامه) و هو امر بالاستقامه علی الجاده الوسطی من العمل و الثبات علی الصراط المستقیم المودی الی غایت الغایات و اشرف النهایات اعنی روضات الجنات.[5]. «(و الاستقامه، الاستقامه) و این كلام فرمان به پایداری بر راه میانه با عمل و ایستادگی بر صراط مستقیم است، راهی كه به نهایت نهایت ها و برترین پایان ها یعنی باغات بهشت هدایت می كند.» ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه ی خود در این باره می نویسد: ثم امرهم بالاستقامه و ان یلزموها و هی اداء الفرائض.[6]. «سپس ایشان را به پایداری و ملازمت به آن فرمان می دهد، كه عبارتست از اداء واجبات.»
در رابطه با امور زندگی و حركت در جهت كسب رضایت پروردگار مشكلات و موانع فراوانی وجود دارد. انسان در رابطه با اعتقاد به توحید و نبوت و معاد دشواریهای فراوانی در پیش دارد، كه مقابله ی با آنها نیازمند استقامت و پایداری فراوان است، به مدلول آیات مباركات ذیل:
صفحه 86، 87.